پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

واقعیت، روش ارسطو بود

آدم ها وقتی عصبانی می شوند روراست ترند.شاید چیز هایی بگویند که نابودتان کند اما بیشتر آن چیزها از واقعیت سرچشمه می گیرد. من فکر می کنم باید از آدم ها وقتی عصبانی می شوند سپاسگزار باشیم چون  آن ها خودشان را بهتر به ظهور می رسانند. امیدوارم منظور از "خودشان" خوب درک شود.

بیشتر ما در پس انواع نقاب ها و بازی های روزانه و گاه یک عمرمان، خودی داریم که در نهان و تنهایی، آنیم، بیشترآدم ها وقتی عصبانی می شوند این "خود" را ظاهر می کنند.آن ها پس از ظهور این "خود"، پشیمان و ناراحت می شوند به دودلیل ،گاه برای این نادمند که این خود را ظاهر کرده اند و تمام ماسک های شان در بازی با طرف مقابل لو رفته اما گاهی از این ناراحت نیستند  چون شاید آنقدر با هوش باشند که بفهمند دیگران و به خصوص با هوش ها بل اخره در تقابل با آن ها به این "خود" نقبی می زنند و واقعیت را کشف می کنند. (شاید دیگران پس از کشف واقعیت، قواعد بازی را به هم نزنند و همانطور ادامه دهند اما این چیزی را تغییر نمی دهد). آن ها از این پشیمان می شوند که بروز این "خود" گاهی یکی از نزدیکان را با بیان واقعیات می درد و گاه نابودشان می کند. از این که طرف را خرد کرده اند و دنیای رنگی دیگران را بی نور، نادم می شوند.

معرکه جایی درست می شود که می خاهند پس ماجرا، دوباره پرده ای زیبا به روی واقعیات بکشند و از خود خود بیرون آیند و دنیای بی نور و کم رمق طرف مقابل را رنگی کنند. پوزش می خاهند. توجیح می کنند و از همه بدتر ماله کشی تا کمی از تلخی واقعیت را بگیرند.... بگذاریم هر چه که هستند یا هر چه که هستیم با واقعیات روبه رو شوند روبه رو شویم. نترسیم از تناقض هایی که در رفتارها عیان اند، ترس ها می کشندمان، بایستیم و ایستاده نظاره گر واقعیات تلخ زندگی باشیم. هیچ راهی جز کردن این زندگی نیست.

م.ر.الف

_پختگی مرد یعنی بازیافتن جدیتی که آدمی در روزگار کودکی در بازی داشته است." نیچه (فراسوی نیک و بد)"