پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

حکایتی هزل

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کیمیای زندگانی

انگار که ققنوس وار از میان خاکستر آتش درد و رنج سر بر آورده ام و با نگاهی تازه به جهان هستی، تمامیتش را به مبارزه می طلبم. آری اینگونه است که رنجها اگر تو را نکشند از تو موجودی مقاوم تر پدید می آورند از آن دست که پولاد نیز می گدازد امّا پسینِ آن هیچ چیز نمی تواند که بتازاند بر قامت آب دیده اش که نیست چیزی به نیرومندی به سانِ آتش گداخته.


پایداری به گاه توفانهای توفنده ی دلپریشی ها و سرنوشت

شکیبایی به گاه تندرهای هستی سوز دردها و اَلمها

ژرف شدن به گاه تهاجم لشکر تاتار کاستیهای زندگی


مرشد کامل است این زندگی که می آموزاند به انسان به هنگام سختی ناامید نباشیم و رنج را دستمایه ی رشد قرار دهیم اگر چه مانند سنگ آسیا گران و دُشخ وار باشد بردباری بر آن.


م.ر.الف 93/4/4 


این سه گانه ی عکس موسیقی و متن زیباست، تقدیم به همه ی دوستان لطفن بر روی نوشته ی رنگی کلیک کنید.

جان کندن سگ زخمی!(داستان کوتاه)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.