پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

چه بی نشاط بهاری!

کاش امسال بهار که شد خودمان جوانه بزنیم، شکوفه بدهد لبها، چشم ها و ذهن هایمان

کاش مثل نفس کشیدن زمین زنده شویم

کاش مثل شکوفایی یک غنچه، تکرار خوب طبیعت باشیم

اگربا آمدن فصل بهار اتفاق نویی در درونتان یافتیدو برای شمانوروز بود پس گوارا باد بر شما نوروزتان

اگر خارج از قراردادها، بیرون آمدن طبیعت از کما، رخوت درونتان را زدود پس نوش جانتان نو شدن روزگار

عروس طبیعت خودش را می آراید برای بزمی نو،اگر مهمان شدیم نظاره گر نباشیم و دستی بیافشانیم و پایی بکوبیم که خوش است این هنگامه، زادن از خیش مثل بهار

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم

به پای سرو آزادی سر و دستی بیافشانیم

شرارِ ارغوان واخیزِ خون نازنینان است

سمندروار جان ها بر سر این شعله بنشانیم

الا ای ساحل امید، سعی عاشقان دریاب

که ما کشتی در این توفان به امید تو می رانیم

                                                                                            م.ر.الف ۲۹ اسفند۹۴


پی نوشت:


عنوان و شعر پایانی از استاد نازنین هوشنگ ابتهاج

تنها یک ضربه ی کوچک

آدم هایی که سر خورده اند. آدم هایی که پس زده شده اند، یعنی هنگامه ی انتخاب، کنار گذاشته شده اند مثل گلوله اند، کافیست به پس زمینه ی ذهنشان ضربه ای کوچک وارد شود درست مثل گلوله بی محابا رها می شوند و غیر قابل کنترل. پیش می آید که تخریبشان از فشنگ ژ۳ هم بیشتر باشد.

اغلب راضی  به دیدن پیشرفت کسی نیستند و اگر ببینند از هیچ جهد و کوششی برای خراب کردن آن کس  دریغ نمی کنند. بیشتر این افراد دریده خو و بی حیا هستند و اگر مجال بروز کینه و نفرت درونشان را بیابند هرگز فرصت را از دست نمی دهند.

یکی از علایم رفتاریشان این است وقتی از کسی عقده می گیرند با رفتار و گفتارشان می خاهند بگویند که طرف کلّن چیزی نیست و آن چیزی هم که هست دندانگیر و قابل نیست.

اگر جایی محکوم بشوند شروع می کنند به محکوم کردن طرف مقابل در همان قالب ها که محکوم شده اند.

با تمام این تفاسیراین ها قابل ترحّم اند. روانشان جذامیست، مریضند هر چند که نمی پذیرند. البته با هوش هایشان رفتارهای گفته شده را به عنوان روش های تخلیه ی کامپلکس های عصبی و روانی انتخاب کرده اند. نتوانسته اند با گذشته کنار بیایند با زمانی که روانشان سرکوب شده و این عدم گذشت باعث می شود که مدام انرژی های منفی در آن ها اوج بگیرد و برای تخلیه، راهی جز روش های یاد شده ندارند. پس به منجلابی که در آن غوطه ورند واقفند.

این دسته افراد کوشش می کنند از راه های دیگر، مجذوب جلوه کنند. چیزهایی مثل تیپ و مال و ماشین و ثروت و...

اشتباه نکنید هر که خوش تیپ و مال دار و ... بود عقده ای و مشکل دار نیست امّا بلعکسش  می تواند باشد..

سخت است که علارغم داشتن خیلی چیزها و حتا دوستان فراوان باز هم احساس تنهایی  در کسی موج بزند. این بدان دلیل است که خلأ عاطفی  ناشی از کنار گذاشته شدن و سر خوردگی‌با هیچکدام از داشته های مادی پر نمی شود.

از کنار این افراد باید به آرامی گذشت و بدون چکاندن ماشه، تیر را درقبضه حبس کرد. فراموش نکنید تنها یک ضربه ی کوچک به گره های روانیشان کافیست تا آتش درونشان گلوله را به سمت شما بچکاند!.


                                         اسفند۹۴ م. ر. الف


_اسفند دارد دود می شود کاش با آمدن بهار خودمان شکوفه بدهیم


شب سپید پوش (خرده روایت)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.