پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

سفّاح خونریز

تقریبن یک هفته ای می شود که شروع به خاندن کتاب (تاریخ اجتماعی ایران ار آغاز تا مشروطیت) کرده ام دیشب رسیدم به بخش *ایران در زمان حکومت عباسیان* در یکی از صفحات این بخش درباره سفّاح سر سلسله ی خلفای عباسی چنین نوشته شده: ((نامش عبد الله و کنیه اش ابوالعباس بود اما چون پس از خونریزی بسیار،خلافت به او رسیده است به سفّاح ملقب گردیده.)) ودرست پس از این جملات نوشته شده:((مدت زمان سلطنتش چهار سال و هشت ماه بود.)) 

فقط چهار سال و هشت ماه، اینهمه خونریزی و تا دنیا دنیاست لقب سفّاح برای عبدالله به کار برده می شود و تازه این همه ی ماجرا نیست در جایی دیگر نوشته:((خلافت سفّاح همه در خونریزی و انتقامجویی گذشت!) 

با خود می اندیشم این قدرت عجب شوم است،خود بینی و خودکامگی چگونه می تواند از یک انسان، دیوی خونخار بسازد. کسی که تنها به حفظ قدرت می اندیشد هر خونی برای نگاه داشتش می ریزد وبا این بهاء  تا ابد لعنت آیندگان را می خرد.    

نظرات 2 + ارسال نظر
مژگان دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 13:14

سفاح بیشتر ایام خویش را به سرکوبی سرداران عرب گذرانید که با امویان همکاری کرده بودند و ریشه امویان را قطع کرد چنانکه از این خاندان بجز عبدالرحمن داخل که دولت اموی اندلس را بنیان نهاد کسی از دست وی جان نبرد و هم از قتل یاران خویش که با وی در بنیاد دولت کمک کرده بودند دریغ نکرد. ابوسلمه خلال را که در بسط دعوت عباسیان سهمی بزرگ داشت بکشت قصد کشتن ابومسلم را نیز داشت اما مرگش در رسید و امکان اینکار نیافت. ابن هبیره یکی از سرداران مروان اموی را نیز با آنکه امان داده بود ناجوانمردانه بکشت!!!!!
وی در نخستین خطبه اش از عمل به کتاب خدا و سنت رسول سخن گفت و افزود که پس از پیامبر ص تنها دو امام به حق حکومت کرده اند: یکی امام علی ع و دوم خود او!!!!
همگی دچار مرض مشترک خودشیفتگی هستند !!!!

آنا پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 13:40 http://www.lapeste.blogsky.com

کتاب خوبیه ؟
حوصله ی تاریخ رو نداشتم با اینکه فلسفه انرژی بیشتری ازم گرفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد