پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

انتخاب با ماست

تمامی انسانها در ظرف زندگی خود غوطه ورند.ما آدمها با رنج به دنیا می آییم با آن زندگی می کنیم و اگر به آن خو کنیم حال این رنج چه جسمانی باشد چه روحی روانی هر چه باشد قابل تحمّل می شود!. اینگونه که یکبار زندگی می کنیم و تجربه زندگی بدون رنج کمتر میسّر می شود.گاه متوجه رنجی که برایمان قابل تحمّل شده نمی شویم!البتّه اگر این رنج بزرگ و جسمانی باشد یعنی هر دوی این شاخصه ها را دارا باشد آنگاه ما عیب را می بینیم ولی چون توانایی رفع آنرا نداریم تحمّلش می کنیم مثل انسانی که فلج است. 

باور من این است که هیچ انسان سالمی نمی تواند رنج یک فلج مادرزاد را دزک کند. اصولن هیچ دیگری ای نمی تواند، این جریان دوطرفه است یعنی انسان فلج هم نمی تواند آسایش داشتن پاهایی سالم را در یک انسان سالم درک کند و این همان عدم تجربه ی ابدیست. 

گاه ما انسانها بیماریهای روحی روانی بسیار هولناک تر از فلج اندامی داریم و این بیماریها باعث رنج فراوانمان می شوند رنجهایی که گاه ما را با خود و دیگران درگیر می کنند.تمرکز بر کار و فعالیت را از ما می گیرند و یکرنگی و دوستی را از سینه های ما می زدایند و هزار نشانه ی منفی دیگر بر جای می گذارند که در رفتار و گفتارمان عیان می شود برای نمونه بیاندیشید که یک انسان حسود چه رنجی می کشد؟ واقعن حسادت رنجی الیم است که می تواند نهال دوستی را که به عقیده نگارنده همیشه نهال می ماند و هیچوقت درخت نمی شود از بیخ وبن نابود کند!  

می تواند عناد و دشمنی بیافریند و حتا برای صاحب خود عذاب به بار آورد.هم عقیده هستید که گاه مرض حسادت از رنج به عذاب بدل می شود و در بهترین شکل خود چشم و هم چشمی را می زاید. 

انسان حسود نمی تواند ابعاد دقیق درد و رنجی که از حسادت می برد را بفهمد تا آن هنگام که نجات یابد از این بیماری. حال اگر کسی تا پایان عمر از امراضش رهایی نیافت می توانیم گفت: زندگی بدون درد و رنج  و عذاب را درک نکرده 

چه اندوهناک است وتازه این حسادت یکی از امراض روح است یکی از صدها بیماری که گاه می توانند روح و روان ما را تحت سیطره ی خود در آورند. 

ما می توانیم منبعی از رنجها، آلام و انرژیهای منفی باشیم ما می توانیم هیولا ترین و هولناک ترین موجود روی کره زمین باشیم و در عین حال هم می توانیم فرشته ترین موجودی که از رنج و صدمه زدن خسته شده وبا نیکی و درستکاری و خوش اندیشی کوشش در رها شدن از بندهای اسارت امراض دارد باشیم. انتخاب با ماست به راستی ما کدامین هستیم؟! 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهسا شنبه 10 تیر 1391 ساعت 16:06

مثل همیشه عالی و زیبا بود استاد.
ولی از نظر من گاهی هیولا یا فرشته بودن انتخاب آدمی نیست.شرایط خیلی وقتا با دل و ذات آدما همنوا نیست.
یه سوال داشتم چرا نهال دوستی نمیتونه درخت بشه؟

سلام مهسا جان ممنون که سر زدی نازنین
من فکر می کنم اینکه ما بخایم چی باشیم و چه نقشی رو از خودمون به یادگار بگذاریم دست خودمونه.
ببین نازنین امروزه ما آدمها برای شناخت از هم زمان کمی داریم و به خاطر رقابت در بهینه کردن شرایط زندگی یه کم خود خاه شدیم همین باعث میشه زود از هم برنجیم و دنبال مسایل بعدی باشیم و متاسفانه این جلوی بزرگ شدن و بارور شدنه نهال دوستی رو می گیره
حتمن مطلب صمیمیت رو خوندی که؟؟!

شاگرد تنبلتون پنج‌شنبه 15 تیر 1391 ساعت 03:59

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
.
.
منم فکر میکنم اگه بخواهیم، ممکنه ...

بله همه چیز به خاست خود ما بر می گردد
اگر کمی غرور و خود ژسندی را کنار بگذاریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد