پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

انگیزه ها

یک کانال تلگرامی هم  زده ایم؛ اسمش انگیزه ها است. اول خصوصی بود بعضی دوستان گفتند که عمومیش کنم و  مرحمت کرده و آمدند عضو کانال شدند. حالا هر روز با یکی دو پست به روز می شود خوراک آن ها که اهل خاندن و  انتخاب پاراگراف های کوتاه و تأثیرگذارند. موسیقی هم هست داستان کوتاه هم هست و عکس و اینجور چیزهای  تأمل برانگیز
خلاصه دوستانی که دوست دارند انتخاب های من از کتاب ها و نوشته ها را ببینند بیایند آنجا در خدمتیم
آدرس کانال این است: angizzehha@

فقدان فرهنگفر و شعری زیبا

چند روز پیش سالگرد فقدان ناصر فرهنگفر ، سینه سوخته ی موسیقی بود. او علاوه بر تنبک نوازی صدای دلنشینی داشت و همراه ساز،  تصنیف های زیبایی می خاند که خود می ساختشان. امروز دوست عزیزی فایل صوتی یکی از همنشینی ها و هنرنمایی های این عزیز فقید و استاد گرانقدر محمدرضا لطفی {که هر چیز در موسیقی آموختم مدیون ایشان می دانم} را برایم فرستاد با شعر ناب و عالی  شاعر عشق و معرفت هوشنگ ابتهاج و چقدر شعر پر مغزی سروده استاد.


درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی

هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی
ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی کبوتری در آمدی
سماع سرد بی غمان خمار ما نمی برد
به سان شعله کاشکی قلندری در آمدی
خوشا هوای آن حریف و آه آتشین او
که هر نفس ز سینه اش سمندری در آمدی
یکی نبود ازین میان که تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمان کشی دلاوری در آمدی
اگر به قصد خون من نبود دست غم چرا
از آستین عشق او چو خنجری در آمدی
فروخلید در دلم غمی که نیست مرهمش
اگر نه خار او بدی به نشتری در آمدی
شب سیاه آینه ز عکس آرزو تهی ست
چه بودی از پری رخی ز چادری در آمدی
سرشک سایه یاوه شد درین کویر سوخته
اگر زمانه خواستی چه گوهری در آمدی