پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

شاید دور نود و ششم جبران کرد

کمتر پیش آمده این صفحه اینقدر دیر به روز شود. ولی خب گاهی هم پیش می آید.

دارم به این فکر می کنم که چقدر همه چیز دارد به سمت سطحی نگری و بی هویتی پیش می رود. انگار بخاهند ذائقه ی مخاطب را عوض کنند. جایزه ی نوبل ادبیات با آن پیشینه و‌اعتبار را می دهند به یک ترانه نویس، تازه این اوست که نوبل را تحویل نمی گیرد. بعد در اوج تحریکات ترامپی اسکار برگزار می کنندو بهترین فیلمش می شود «نورمهتاب» که آنقدر سوژه اش دم دستی و‌به دور از آفرینش هنریست که اواخر فیلم دلت می خاهد بزنی زلال احکام خودمان را ببینی جای آن... یا «هپروت» همان لالالند... به کلاسیک های  موزیکال جهان نگاه کنید بعد بیایید این فیلم را ببینید با آن سوژه کلیشه ای و دست چندمش فقط به درد جهان اولی های مرفه بی درد می خورد یا جوانان نو عاشق زیر بیست و سه سال. فیلم های چند سال پیش برنده ی اسکار را با این جدیدی ها مقایسه کنید. خیلی کشکی اند.

دور نود و پنجم از چهاردهمین صد سال عجب دوری ست. انگار هستی، مردم جهان را گرفته می کوبدشان به در و دیوار و رهایشان نمی کند خاصه مردم ایران انگار دست خالی به جنگ دیو اکوان رفته اند، تلفات دادیم و کماکان قصّه ادامه دارد. این چند روز آخر هم که دیگر دارد شورش را در می آورد. همین امروز افشین یداللهی عزیز را از دست دادیم،  البته از سه چاهار ماه پیش شروع کرد به قربانی گرفتن.

 غیر از بلای خانمان سوز ترامپ که نزولش عجیب بود، مرگ آیت اللّه رفسنجانی بسیاری از معادلات سیاسی داخلی را هم تغییر داد و این تغییر ادامه دارد. این یکی پسله اش به سال آینده کشیده می شود. بگذریم...

چند روز دیگر بهار می رسد. اگر حس کردید غیر از طبیعت چیز دیگری در دنیای شما نو شده پس نوروز مبارک شما باشد. در غیر این صورت، بهار فصل زندگی و‌فصل بهترین ماه، یعنی اردیبهشت گوارای احساستان.

هر وقت دچار حس خوب شدید من را هم فراموش نکنید، شاید نود و ششمین دور بهتر از دور پیش باشد.

م.ر.الف.   ۲۵/اسفند/۹۵

نظرات 24 + ارسال نظر
دلسوختگان چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 22:48 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

سالی که گذشت روزای زندگیمون بود
مگه میشه بگیم همه اش خوشی بود
مگه میشه بگیم همه اش تلخی بود
اما میشه گفت همه اش درس بود..

باید ببینیم بعد از این یک سال رسیدیم به بلوغی که مسئول اشتباهاتمون باشیم بی اون که بندازیمشون گردن دیگرون...؟
باید ببینیم انقدر قدرتمند شدیم که کسایی رو که زخمیمون کردن ببخشیم
از کسایی که زخمی کردیم طلب بخشش کنیم...؟
باید ببینیم وقتی سرمون رو میذاریم رو بالشِ اولین شبای سال
با دوستمون ، با خانواده مون ، با اجتماعمون ،
از همه مهم تر با خودمون چند چندیم ؟

باید ببینیم انقدر یاد گرفتیم که بتونیم خرابی هایی رو که سال گذشته به بار آوردیم امسال بسازیم ؟

باید ببینیم سال گذشته خدارو چقدر توو تک تک لحظه هامون حاضر دیدیم

باید امسال
یه سفره هفت سین بچینیم از اونچه که میخوایم باشیم
بشینیم کنارش
چشمامون رو ببندیم و دعا کنیم
توپ رو که شلیک کردن
دوباره متولد بشیم
اجباری در کار نیست
این تولد اینبار به انتخاب ماست ...

دلسوختگان چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 23:16 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

و گاهی هم . . .
باید پیش بیآید . . !!

شاید علت اصلی ظهور چنین تفکراتی ، پدیده ای بنام شبکه های اجنماعی باشد .. زیرا که این شبکه ها باعث اندک اطلاعات مختلفی در مسائل مختلف به مخاطبان خود می باشند و شخص با چنین اطلاعات اندکی در زمینه های مختلف ، احساسی بر دانستن و فهمیدن موضوعات در خود احساس دارد .. در حالی که چنین دانشی نه محتوا دارد و نه عمق .. و نه شخص برداشت درستی از کل موضوع می کند .. و نهایتا تجزیه و تحلیلی هم که صورت بپذیرد بیشتر منفی و تصورات واهی ست تا درک و فهم درست از حقایق و اصل مطلب . . !؟

حاصل یک اشتباه . . .
اشتباهات است . . .
بی راهه رفتن . . .
به تباهی است . . .
خامی را . . .
خام پخته گردد . . .
دانشی وافر . . .
از نادانی است . . !!؟؟


سلام محمد رضای عزیز و دوست داشتنی . . .
سال نو توفیری برای حال کنونی ما نخواهد داشت .. با یکسال بیشتر داشتنی از عمر ، به استقبال وضعیت کنونی گذشته و حال و آینده ای که همین است و هست ؛ خواهیم رفت . . !؟؟؟
اما همین که به اردی بهشت نزدیک می شویم و حال استاد ارجمندمان خوب می شود ، برای ما کافی است . . !!


دلسوختگان جمعه 27 اسفند 1395 ساعت 22:21 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

عارفی را پرسیدند :

زندگی به جبر است یا به اختیار ؟

پاسخ داد :

امروز را به اختیار است تا چه بکاریم

اما فردا جبر است !

چرا که به اجبار باید درو کنم هرآنچه را که دیروز به اختیارم کاشته ام ...

دلسوختگان یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 11:14 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

مراقبه . . .
یعنی رخنه کردن در ابرهای تاریکی که ما را فرا گرفته اند و رسیدن به هسته وجود . . .
جایی که . . .
زندگی با شعله ای از شور و نشاط و شادمانی و زیبایی چشم گیر ، شعله ور است . . .
این شعله درونی همان خداست . . .


" سال نو مبارک باد "

گردش نو به کام شما دوست عزیژ

دلسوختگان دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت 20:04 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت

در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت


" حافظ "

دل آرام پنج‌شنبه 3 فروردین 1396 ساعت 11:15 http://delam.Mihanblog.com

درود بر محمد رضای عزیز....
چقدر دیر اپ میکنید صفحه را...
و چقدر جالب. مختصر و مفید وقایع سال رو جمع آوری کردین این یعنی قدرت ایجاز....
سال نود و پنج سال خوبی نبود... امیدوارم از 96بهره کافی رو ببریم...

محمد رضا جان سال خوبی برای تو دوست قدیمی آرزو دارم. امیدوارم موفقیت. و کامیابی جز لاینفک زندگی ات باشد.... آمین


سپاسگزارم دل آرام عزیز

دلسوختگان پنج‌شنبه 3 فروردین 1396 ساعت 22:33 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

زندگـی
دشوارترین امتحان است .
بسیاری از مردم مردود مـی شوند
چون سعی مـی کنند
از روی دست هم بنویسند ،
غافل از این که
سوالات موجود در برگه‌ ی هر کسی فرق می کند ..!!


" میلان کوندرا "

دلسوختگان جمعه 4 فروردین 1396 ساعت 12:49 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

سکوت چکاوک . . .

خاموش آوای زندگی ست . . !؟


سلام محمد رضا جان . . .
نبینم سکوتت را . . !!


سلام
لطف داری بهرام جان

رفیق پاییزی جمعه 4 فروردین 1396 ساعت 14:06

سلام بر زنان

آری ؛ سلام بر شما
شما که عشق تان را به ما می دهید
شما که عشق تان زنده گی ست !
و خشم تان را به دشمنان ما
شما که خشم تان مرگ است !

شما که تابانده اید در یاس آسمان ها امید ستارگان را
شما که بوجود آورده اید سالیان را ، قرون را
و مردانی زاده اید که نوشته اند بر چوبه های دارها یادگارها ...

سلام بر بهار .

_______________

دوست ناب من ،محمدرضای عزیز
سلام
عید شما مبارک .
سال نکو برایتان آرزومندم .
ارادتمند شما - علیرضا زردین /تبریز

[گل]

______________________________
ت.ن :

شادمانی ام در خاک حیاط خلوت ِ زندگی ام مدفون شده ،
وقتی مرا دوان می بینی
گمان نکن به جایی که از آن ِ من است می دوم
وقتی مرا گریان می بینی
برایم احساس تاسف نکن
زمانیکه مردم و پاییز سر رسید
و برگ ها روی زمین ریختند
وقتی باران پاییزی بند آمد ،می توانی یقین کنی
من شادمانی ام را باز یافته ام ...

سلام رفیق جان
ممنونم امید که سال شما نو شده باشد

دلسوختگان شنبه 5 فروردین 1396 ساعت 13:09 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

مردم را آسان می شود عادت داد. کافیست یک نفر چهارتا لباس سفید بدوزد و تن چهارتا هنرپیشه کند و یک فیلم چند ثانیه ای ازشان بگیرد. آن وقت اگر همان چند ثانیه را نشر دهد، از فردای آن روز همه ی مردم سفید خواهند پوشید! با این اوصاف چند صد سالی است به تقلید کردن، عادت کرده ایم. غافل از اینکه زندگی مان پر است از فرصت هایی که میتواند اوج خلاقیت یک بشر را به عالم و آدم نشان دهد. برای همه مان بوده وقت ها و موقعیت هایی که می توانستیم ایده های نو بدهیم؛ اما خب، چشم هایمان را بسته ایم و کورکورانه هرکاری که گفته اند انجام داده ایم. کاش کمی با خودمان رک و راست تر بودیم و می فهمیدیم که داریم بلانسبت شبیه یک گله گوسفند زندگی می کنیم که حتی اختیار انتخاب مسیرمان را هم نداریم. از شما چه پنهان سالهاست در لجن زار تکرار دست و پا می زنیم. سهراب کجایی که چشم های این مردم سراسر غبار است؛ بیا و فریاد بزن «چشم ها را باید شست»! شاید بتوان عینک خاکستریِ روی نگاه های امروزمان را با چشمه ی زلال تفکر شست!


" مینا ضرابی "

دلسوختگان پنج‌شنبه 10 فروردین 1396 ساعت 12:39 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

سرزمین ما ،
دنیای پنجره های بسته ی خاک گرفته است .
پنجره های مهر و موم شده ای که از لای درز هایشان یواشکی و زیر چشمی نگاه کردن هم جرم است .
در دیار ما ،
خدا نیاورد آن روزی را که شخصی با دید متفاوت قصد زندگی کردن داشته باشد . همه ی عالم و آدم به سرش می ریزند و تا به لطایف الحیل عقایدش را متفق با اعتقادات بعضا غلط خودشان نکنند دست از سرش بر نخواهند داشت .
اینجا سرزمین شعارهای جور و اجور است .
چشم به هر جا که بدوزی متظاهرین روشنفکر بسیاری در گستره ی دیدت خواهند بود !


" مینا ضرابی "

دلسوختگان پنج‌شنبه 10 فروردین 1396 ساعت 12:56 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

دو فروشنده ی کفش برای فروش کفش‌های فروشگاهشان به جزیره‌ای اعزام شدند . فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ‌کس کفش نمی‌پوشد . فورا تلگرافی به دفتر فروشگاه در شیکاگو فرستاد و گفت : فردا برمی‌گردم . اینجا هیچ‌کس کفش نمی‌پوشد . فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد . فورا این تلگراف را به دفتر فروشگاه خود فرستاد : لطفا هزار جفت کفش بفرستید ؛ اینجا همه کفش لازم دارند .

بهــار پنج‌شنبه 10 فروردین 1396 ساعت 23:47

من اگر می دانستم دنیا اینقدر شلوغ است ، به دنیا نمی آمدم.
( عباس معروفی )

م الف جمعه 11 فروردین 1396 ساعت 23:04 http://2zandarman.blog.ir/

سلام
حواندم و ازقلمتان لذت بردم...

دلسوختگان شنبه 12 فروردین 1396 ساعت 11:31 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

زندگی ست . . .
و فراز و نشیب های بیشمارش . . .
عشق و خواستن جزئی از زندگی ست و قطعا سراغ هر کسی خواهد آمد . . !؟

سلام محمد رضا جان . . .
با پُست دهه زندگی بروزم .. دوست داشتم دید نگاه زیبایتان را داشته باشم . . .
ممنون و سپاسگزارم مهربان دوست . . .


دلسوختگان دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 00:53 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

گر تن بدهی..دل ندهی کار خراب است
چون خوردن نوشابه که در جام شراب است

گر دل بدهی..تن ندهی باز خراب است
این بار نه جام است و نه نوشابه..سراب است

اینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویند
چون دغدغه مردم این شهر حجاب است

تن را بدهی..دل ندهی فرق ندارد
یک آیه بخوانند..گناه تو ثواب است

ای کاش که دلقک شده بودم نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است


"فروغ فرخزاد"

parvazesorkh دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 15:26 http://parvazesorkh.blogsky.com

امید که همیشه دلتان پر از حس زیبای اردیبهشتی باشد

اسماعیل بابایی سه‌شنبه 15 فروردین 1396 ساعت 05:24 http://fala.blogsky.com

درود آقامحمدرضا.
امیدوارم سال پیش رو برایتان پر از لحظات خوب باشد.
شاید دیر به دیر بنویسید, اما همیشه از خواندن پست هایتان لذت می برم!

دلسوختگان سه‌شنبه 15 فروردین 1396 ساعت 16:48 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

: : انسان باشیم : :

بعد از هیتلر ،
همه ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است ؛
اما یک چیز نابود شده ی اساسی بود که هر کسی نمی فهمید و آن ، خیانت هیتلر به "کلمات" بود .
خیلی از کلمات شریف ، دیگر معنی خود را از دست داده بودند ، پوچ و مسخره شده بودند . عوض شده بودند . آشغال شده بودند .

کلماتی مانند آزادی ، آگاهی ، پیشرفت و عدالت .


" هاینریش بل "

دلسوختگان یکشنبه 20 فروردین 1396 ساعت 21:05 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود
نم نم و بــا نــاز هی دارد عقب تر می رود!

دست نامریی ِ باد و دسته های تار مو
وای این نامرد با آنها چه بد ور می رود

می زنی لبخند و بیش از پیش خوشگل می شوی
اختیــــار ایـن دلــم از دست مــن در مـی رود

واژه های شعر من کم کم سبک تر می شوند
این غــزل دارد بـه سمت سبک دیگـــر می رود!

پــا شدی.... انــگار بــر پــا شد قیامت در دلم
رفتی و گفتم ببین ملعون چه محشر می رود!

ابـروانت مـی شود یــادآور " هشتاد و هشت"
چشم هایت باز سمت " فتنه " و شر می رود!

گــر تــو را ای فتنـه ، شیـخ شهر ننمایـد مهار
مثل ایمــــان مــن ، امنیت ز کشـــور می رود!

اهــل نفــرین نیستم امـــا خدا لعنت کنــد
آنکه را یک روز همراهت به محضر می رود...


"ناصر عبدالمحمدی"

دلسوختگان دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 13:25 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم ...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها ...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها ؛ بر ساحل زندگیست !

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست ...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست ...

دلسوختگان چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 10:09 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

آیا معنی کلمه سِپاس را میدانید ؟

سپاس کلمه ای ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره میگفت سه چیز را پاس بدارید:

پندار نیک "پاس یک"
گفتار نیک "پاس دو"
کردار نیک "پاس سه"

"سه پاس = پاسداشت و پاسداری از سه نیک"

و ایرانیان با گفتن "سپاس" به همدیگر
یادآور این سه مورد مهم میشدند ...

دلسوختگان چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 00:11 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

باری بنگر عشق چه کرده است آغاز
میناز از این حدیث و خود را بنواز

بر درگه این و آن چه گردی بمجاز
ساز ره عشق کن برو با او ساز


" سنایی "

دلسوختگان چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 21:47 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

روزی مردی داخل چاله ای افتاد
و بسیار دردش آمد …
یک پدر روحانی او را دید و گفت :
حتما گناهی انجام داده ای !
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت !
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد !
یک یوگیست به او گفت :
این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند !!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت !
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد !
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند !
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است !
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی !!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد…!

آنکه می تواند ، انجام می دهد و آنکه نمی تواند ، انتقاد می کند .


" جرج برناردشاو "

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد