پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

رج می زنم

زندگی این روزها  پیچازه است.سیاه وسفید، سیاهش خرده حساب های روزگار است و سپیدش را خودم رج می زنم تار در پود.

صبح های بارانی را با برف پاک کن از تصویر شره شده ی کف خیابان به وضوح بی تشویش آغاز می رسانم و ظهرها صبحانه و ناهار را یکجا به مقصد تا خاب در می ربایدم. عصر، طعم چای تازه دم می دهد وقتی دیوید لاج زیر چراغ مطالعه منتظر تورق است وکنارش  احمد محمود روی مدار صفر درجه آرام و سر به زیر به مواجهه می طلبدم.

مجالی باشد اگر قلم روی کاغذ می لغزد و راحتم می کند از من درون خیش

تمام هفته ی پیش رنگ رآلیسم (سبزه ی مورد) شهلا پروین روح را گرفته بود و ناتورالیسم (عروسک) چوبک که نوشتم استاد سر نوشت محتوم (خاکستر نشین ها) را که ساعدی برایشان تصویر کرده ندیده و چند ضعف دیگر را و روایت چوبکی‌را محمودی فرض کرده

زخمه هایی که در سوسوی چراغ، بر تن تار می‌ نشینند را گوشی محرم می شود که از هر جا می آغازم به سه گاه و همایون می رسم مثل بن بستی که راه به جایی ندارد.

و تمام این می شود سپیدهای پیچازه که سیاهی و تلخی روزگار را مثل شیر می ماند برای قهوه وقتی مزاجت تحمل این همه تیرگی و‌تلخی را نداشته باشد.

زندگی این روزها سپید و‌سیاه پیچازه است و من تارش را با پود در هم می تنم.


                                                                                                                                                                          م.ر.الف  آبان ۹۴

نظرات 11 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 23 آبان 1394 ساعت 13:47 http://parvazesorkh.blogsky.com

آنقدر سخت و تلخ نوشتید که 3 بار خواندم و یک بار هم به گوگل مراجعه کردم تا معنی پیچازه را پیدا کنم
تلخی زندگی همیشه و همه جا با ماست حتی وقتی میخواهیم برویمان نیاوریم اما خوب گاهی حضورشان خیلی پررنگتر میشود و بقول شما نیاز به شیر دارد برای راحتتر شدن
چقدر خوب است که شما با نوشتن و نواختن و خواندن آرام میشوید البته فکر کنم روزهای پاییزی هم مزید بر علت میشود برای شما

سلام
آوخ از این پاییز ملال انگیز
درشتی و نرمی به هم در به است

ممنون پرواز خانم

parvazesorkh شنبه 23 آبان 1394 ساعت 13:48 http://parvazesorkh.blogsky.com

فکر کنم بدون اسم واستون اومد

نشانی بود کافی بود

دل آرام شنبه 23 آبان 1394 ساعت 13:52 http://delaram.mihanblog.com

همه ما قلعه ای داریم درون ذهن خویش که به نحوی درونش زندانی شده ایم... گاه از آخرین برج آن قلعه ویوو زیبایی را نظاره می کنیم و پَر امید می طلبیم ، گاه در پشت میله هایش غمین و اندوهگین تنها به نظاره ای اکتفا می کنیم..
در جایی از مکان ، زمان سکوت می کند . سکوتی که نشانی از غایت یک توهم است توهمی که از هر تفهیمی فارغ گردیده
و پر از توحش اصیل آدمی ست..
اینه ها ناتوان از تسخیر حضور آدمی اند ... آیا می توان گریخت .. ؟

این پست برای من دل آرام بسیار لذت بخش بود. دو بار خوندم و در هر بار به کلامی رسیدم... کلامی که به روی دری دیگر و متفاوت گشوده می شد..





اقا این پست برای من ِ دل آرام سهل الهضم و عالی بود. خوشمان آمد
بیشتر بیا کمتر دل تنگمان کن مــــرد

سلام دل آرام
اینکه تلخی هست شکی نیست و اینکه چیزهایی برای دلخوشی و احساس بودن هست شیرین است
ممنونم
چشم کارها کمتر بشه نند تند میام

دل آرام شنبه 23 آبان 1394 ساعت 18:56 http://delaram.mihanblog.com

همه ما قلعه ای داریم درون ذهن خویش که به نحوی درونش زندانی شده ایم... گاه از آخرین برج آن قلعه ویوو زیبایی را نظاره می کنیم و پَر امید می طلبیم ، گاه در پشت میله هایش غمین و اندوهگین تنها به نظاره ای اکتفا می کنیم..
در جایی از مکان ، زمان سکوت می کند . سکوتی که نشانی از غایت یک توهم است توهمی که از هر تفهیمی فارغ گردیده
و پر از توحش اصیل آدمی ست..
اینه ها ناتوان از تسخیر حضور آدمی اند ... آیا می توان گریخت .. ؟

این پست برای من دل آرام بسیار لذت بخش بود. دو بار خوندم و در هر بار به کلامی رسیدم... کلامی که به روی دری دیگر و متفاوت گشوده می شد.

خوشمان آمد . بیشتر بیا کمتر دلتنگمان کن مرد ...

نسترن یکشنبه 24 آبان 1394 ساعت 08:01 http://nas-taran111.mihanblog.com

سلام بزرگوار
هیچ دلم نمیخواست بیایم با این حجم نبودنتان که وسیع و ژرف بود.
اما با این نوشته ...
خب
اممم
انگار حباب بود ... سبک و زیبا که تمام تصویر های دنیا را در خود نمایش بدهد ...
اینکه تک تک کلمه های شما را این همه دیر به دیر بخانیم سخت است. اما همین که مخاطبان و دوستانتان را دوست دارید و برای آن ها بر این صفحه نقش می زنید، آرزوی سعادت مندی شما را از خداوند خاهانم.
شاید پرواز نوشته باشد تلخ ..اما همین است و زیباست. من می گویم زیباست.
و
شما خوشبخت هستید. این را من نمی گویم. ویکتور هوگو می گوید. اما نمی گویم چرا ...
گل پیدا نکردم برایتان بگذارم.

سلام نسترن عزیز
شما خودت گل هستی
دوستان خوب کمند و شما هم از همان کم ها و ناب ها هستی
ممنونم که لطف داری به من

دلسوختگان یکشنبه 24 آبان 1394 ساعت 17:07 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

آنانی که بیشتر می فهمند ...
بیشتر زجر می کشند ..!؟

دورانی بود سیاه و سفید . . .
روزهایی بود از دورنگی . . .
و ساده بود تصویر و تصورهای مردمانی . . .
که عبور می کردند از درست زندگی ..!!
پیشرفت و تکاملی از راه رسید . . .
و طیف رنگها را دمید . . .
سرخ و سبز و آبی . . .
بنفش و زرد و کمی ارغوانی . . .
سیاه و سفیدها کنار رفتن . . .
برملاء کرد از رنگهای رنگین . . .
تصویر و تصورها رنگی شدند . . .
بی سفید و از سیاه پُر شدند . . .
دنیای آدما شد رنگی . . .
هر کدام گرفت اورنگی . . .
رنگارنگ شد زندگیها . . .
بی شناخت شد آدمها . . .
سیاه و سفید بد نبود . . .
راه زندگی ساده بود . . .
می دیدیم به راحتی . . .
از سیاهی از سفیدی . . .
حال چه رنگین شده . . .
دنیای آدمهای زندگی . . !؟

سلام محمد رضای عزیز و دوست داشتنی . . .
چقدر دنیای امروز آدمها یکجور شده .. همه جا را دلتنگی گرفته .. و هر کدام راهی را برای خروج از آن می یابند .. با تار و با سه تار .. و آنکه نداند راهی بر دلتنگی .. چه دلتنگی دارد از زندگی . . .
متن زیبایی هست از چیدمان کلماتی با وصف دنیای دلتنگی و توصیف نواختن بر دستگاهی از موسیقی و خروج از دنیای گرفته ی دلتنگی و امید حقیر برایت .. تکرار ایام شاد و دلنوازان زندگی . . .
انشاا... .

شاد بمانید مهربان دوست . . .

بهرام جانم
زندگی همیشه سختی هایی رو پیش پای آدم می گذاره
ولی آدم باید لذت های روحی و عاطفی ای رو داشته باشه
ممنونم دوست عزیز و مهربانم

فریبا یکشنبه 24 آبان 1394 ساعت 17:53 http://dorna53.blogfa.com/http://

سلام
همین که خزان اندیشه شما را رو بتاراج نشته و فصل صدر نشین افکار تون شده تا به اغتشاش قلمتون انقلابی نو بده یعنی خیلی سروره ...درودها

سلام
فریبا خانم من از طرف فصل پاییز از شما سپاس گزارم

مریم دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 09:58 httphttp://blueskyi.blogfa.com/

سلام ، زیبا زیبا زیبا اما با کمی تا اندکی ناامیدی ...

زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است
زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است
زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ
زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است
زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست
زندگی ، شـــوق وصال یار است
زندگی ، لحظه دیدار به هنگامــــــه یاس
زندگی ، تکیه زدن بر یــار است
زندگی ، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است
زندگی ، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است
زندگی ، قطعه سرودی زیباست که چکاوک خواند که به وجدت آرد به سرشاخه امید و رجا
زندگی ، راز فـروزندگی خورشید است
زندگی ، اوج درخشندگــــــی مهتــاب است
زندگی ، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است
زندگی ، طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است
زندگی ، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است
زندگی ، مزه طعم شکلات به مذاق طفل است. به، که چقدر شیـــرین است
زندگی ،خاطره یک شب خوش ، زیر نورمهتاب
روی یک نیمکت چوبی سبز ، ثبت در سینه است
زندگی ، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه
زندگی ، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است
زندگی ، گاه شده است خوش نیاید به مذاق
زندگی ، گاه شده است که برد بیراهم
زندگی ، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد

ممنونم ممنونم ممنونم
چه کنم خسته که میشم یه نمه نومیدی می گیردم
ولی مقطعیه
خوب میشم
قول میدم

مریم دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 10:00 httphttp://blueskyi.blogfa.com/

زندگی در گذر حادثه ها

گاه تلخ است و گاهی شیرین

دل ما در پس این تلخی و شیرینی

صادق و صاف بماند زیباست...

بماند زیباست
بهله
ممنون

اسماعیل بابایی سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 22:45 http://fala.blogsky.com

سلام،
دوست دارم این نوشته تون رو. حس غمگین دلپذیری برام داشت. به ویژه اون جا که دم از تار و همایون و سه گاه زدین...

سلام
بل اخره کار انتقال تمام شدها؟!
ممنونم از همراهیت در احساس من

هر چه کردم نشد بر شعر زیبای شاملو نظری بگذارم
فقط یک لایک ناقابل
من عاشق اون شعر شاملو هستم
تختت و تابوتت

اسماعیل بابایی یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 19:17 http://fala.blogsky.com

تمام شد بالاخره:))
سپاس که می خونید.

تمام شد..
منم از شما ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد