پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را
پیرامون من

پیرامون من

خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر نیافت جایی را

حاشیه ای بدون متن و کمی هم بیشتر

بساط کهنه فروشهای شهر را یک به یک پاییده ام مگر دلی را که برده ای بیابم و بازپس ستانمش به ثمن بخس!

نبود.... نبود.

دیروز لا به لای اسباب یکی از همین خنضر پنضری ها تابلوی خوشنویسی شده ای یافتم زهوار در رفته و قدیمی مثل خودم!

با خطی نه چنان خوش و جوهری که بس آفتاب خورده بود به آب دهان مرده می مانست.

نوشته بود:شد ز غمت خانه ی سودا دلم "به خط کریم قلمی گردید سنه ی یکهزار و سیصدو بیست و هفت"

و قابش گرفته بودند. از پیرمرد بساط فروش پرسیدم: پدر جان مگر خانه ی سودا را قاب می گیرند؟! 

نشنید... گفت:بردار ارزان است. پنجهزار تومن و من خریدم آن خانه ی غم زده را 


________________________________________________________________________________ 


از هر چه می آغازم به تو می رسم

و از هر چه هجرت می کنم به سوی تو

مبین که لحظه هایم در صُلب سکوت می پَریشَند

درونم محشر کبراست از این همه نا کامی

غم ویرانگری چون شعله های آتش پر لهیب

خانه ی دلم را درنوردیده

شکوه هایم به گوش زمانه ی غدّار است

مکن با دیگری کاری که با من اینچنین کردی

                                                                                                 م.ر.الف

  

نظرات 57 + ارسال نظر
باران شنبه 24 آبان 1393 ساعت 22:22 http://panjare2000.blogfa.com

سلام و شبتون خوش
ایندفعه چرا اینقدر قلمتون غمگین بود ؟!!

" مبین که لحظه هایم در صلب سکوت می پریشند
درونم محشر کبراست از این همه ناکامی "

اینو دوست داشتم خیلی

سلام

بعضی وقتا هم اینجوری میشه دیگه
چی کارش میشه کرد؟!

ببینید بازم تو این غمنوشت هم یه تکّه بود که شما دوست داشتید
جای شکر داره

[ بدون نام ] شنبه 24 آبان 1393 ساعت 23:18

یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد

اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد

آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد

من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد

یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد

(الهام دیداریان)

ارزش هر سخن . . .
در شنیدن آن است . . .
ارزش هر عشق . . .
در معشوق آن است . . .
و ...
ارزش هر اثر هنری . . .
در درک صحیح آن است . . .

سالهای آخر دوران راهنمایی بود که توسط یک دوست با کتابهای صادق هدایت آشنا شدم .. مازیار .. سگ ولگرد ... و جالب تر از همه بوف کور .. آن دوران زیاد از مطالب و موضوع آن سر در نیآوردم و نمی دانم چه شد که بعدها هم سراغ آن نرفتم .. اما یاد و نوشته های صادق همیشه همراه من بود و یادم هست اولین کنفرانس دانشگاهم در باره ی صادق هدایت بود . . .
یادی از آن ایام و دوران شد و دوباره این جمله معروف و شاید هم یک شاهکار هنری که متأسفانه جامعه امروزی ما از آن بی اطلاع و غریب با آن مانده اند . . . در زندگی زخمهایی................

استاد .. شعر زیبا و پرمعنایی گذاشته اید و بسیار جذاب . . .
آغازم رسیدن به توست . . .
پایانم در اندیشه ی توست . . .
چه گویم از سکوت و غم و تنهایی . . .
که همه از دوران هجران توست . . .

سپاس و درود بسیار . . .
افکارتان سبز .. و قلمتان مانا و نویساتر از قبل . . .
انشاا... .

شعر ریبایی بود بهرام جان
فقط یه زن می تونه همچین شعری بگه

دلسوختگان شنبه 24 آبان 1393 ساعت 23:22 http://taher4000.blogfa.com

سلام استاد . . .
چقدر خوب شد پست جدید گذاشتید . . .
چقدر دوستان و عزیزان گیر دادن به داستان قبلی . . .
حالا خوب شد داستان تخیلی بود . . .
ماشاا... صبر و حوصله یتان هم زیاد هست . . .
موفق و همیشه شاد باشید . . .
انشاا... .

سلام بهرام جان
نظرها را باید شنید حتا اگر مخالف باشد همین باعث رشد می شود

سپاس از لطفت

رز مشکی یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 01:51 http://www.Nightsecret18.Blogfa.Com

سلام جناب
حال شما؟ خوبین خدا رو شکر؟
زیبا بود ولی این خیلی به دلم نشست :

شکوه هایم به گوش زمانه ی غدّار است، مکن با دیگری کاری که با من اینچنین کردی

سلام سرکار خانم
ممنونم شکر خدا خوبم

امان از این زمانه ی بی وفا

مهشید رجایی یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 10:39 http://www.moment-light-smily.blogfa.com

مکن با دیگری کاری که با من اینچنین کردی ....

یک دنیا حرفه فقط در همین 9 کلمه ...

بله
گاهی عدم شناخت باعث سو تفاهمات میشه!

پاییز یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 12:36 http://lamsenegah.blogfa.com

درود برشما
یعنی هرچه میخوانم سیر نمیشوم
چگونه میشود اینچنین شیدایی و تنهایی را به تصویر کشید جز با قلم توانای شما

سلام
اختیار دارید
خوشحالم که پسندیدید

فریبا یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 18:36 http://http://dorna53.blogfa.com

گفته ها اندک و ناگفته ها بی شمار دارد این پست
قلنتان مانا

ممنونم از لطف شما

دل آرام یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 19:13 http://delaram.mihanblog.com

مرا از تو گریزی نیست ... هر نقطه پایان که آغازش به تو میرسد ...

به به چقدر این متن و نوشته تون زیبا بود .. چقد به دلم نشست ...

ممنونم دل آرام جان
لطف داری عزیزم

مهربانو یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 19:22 http://avapaeez.blogfa.com

ردای شعر هم به قامتتان برازنده است.قلمتان مانا
شاد باشید

خاهش می کنم
غرض گفتن شعر نبود
لطف دارید
شما هم سبز و شاداب باشید

شیما یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 20:42 http://shibaba.blogfa.com/

چون نظر بر روی جانان اوفتاد
آتشی در خرمن جان اوفتاد
روی جان دیگر نبیند تا ابد
هر که او در بند جانان اوفتاد ...

تا ابد...

هر که دلارام دید
از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص
هرکه در این دام رفت

ترمه یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 22:46 http://boghcheterme.persianblog.ir/

♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥

گفتی: «به روزگاران مهری نشسته...» گفتم:

بیرون نمی توان کرد «حتّی» به روزگاران

♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥
عرض سلام و خداقوت
.
در زمینی که ضمیرِ من و توست

از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار

دانه هاییست که می افشانیم

برگ و باریست که می رویانیم

آب و خورشید و نسیمش «مِهـــر» است

گر بدان گونه که بایست به بار آیـَد

زندگی را به دل انگیزترین چهره بیــارایَد
.
بسیار عالی...درود برشما استادجان...قلمتان مانا،روز و روزگارتون سبز♥

♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥♥█♥

این شعر استاد کدکنی رو من خیلی دوست دارم ترمه جان
به خصوص با صدای استاد محمدرضا شجریان

ای مهربانتر از برگ
در بوسه های باران
بیداری ستاره
در چشم جویباران

ممنونم از شما ترمه بانو منو یاد چیزای خوب انداختین

شیما یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 23:05 http://shibaba.blogfa.com/

من همچنان نمیتونم واسه ترمه بانو کامنت بزارم

"ببخشید ولی اینجا گفتم که شاید ببنن و پای بی معرفتی نزارن"

ایشاللا که مبنن

ترمه دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 01:08 http://boghcheterme.persianblog.ir/

با اجازه استاد گرامی؛

اینجا می نویسم برای شیوا جانم
.
من همچنان منتظرتم...عزیزدلم، با یک مرورگر دیگه امتحان کن،شاید بتونی بیای

شیـــــــــــــــــــــــــــــــــــما جان یه مرورگر دیگر رو انتخاب کن
اگه گوگل کورومه برو با فایرفاکس باز کن

بشار دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 11:20 http://bashshar.blogfa.com

اگر کمی عاقل بودیم...
قبل از دیگران خودمان را دوست میداشتیم!
شاید خیلی چیز ها عوض میشد اگر
باور داشتیم بدی هایمان به سوی خودمان باز میگردند .

خودت را دوست بدار تا بتوانی دیگران را دوست داشته باشی

بشار دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 11:20 http://bashshar.blogfa.com

سلام بزرگوار ...

سلام بشار عزیزم
همیشه می خانمت

شیما دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 11:41 http://shibaba.blogfa.com/

ببغشید میشه کدِ این کافه پیچکو به من بدی؟

کافه تا اطلاع ثانوی طأتیل اصط.

مهتاب دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 12:15 http://www.samfoniyemahtab.blogfa.com

سلام و درود بر شما و قلمتون

چقدر اون قطعه روی تصویر رو دوست دارم !

و شما چه زیبا عشق و ناکامی اون رو به تصویر کشیدید !

به قول حضرت مولانا:

گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند

وین عالم بی‌اصل را چون ذره‌ها برهم زند

سلام مهتاب خانم
اون درست دو خط نخست داستان بوف کور صادق خانه

ممنونم عزیز

حق آتشی افروخته تا هر چه ناحق سوخته
آتش بسوزد قلب را بر قلب آن عالم زند

http://tarang.blogsky.com/1393/05/22/post-16/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B4%D9%91%D8%A7%D9%82#comments
مهتاب جان به این نشانی یه سر بزن

شیخ نهایی دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 13:23 http://goftamgoft.persianblog.ir

بسیار زیبا بود
و گویا !
شاد باشی

ممنونم
شما هم

مهتاب دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 14:42 http://www.samfoniyemahtab.blogfa.com

ممنون استاد ...

من چند اجرا از ماه بانو رو شنیدم و حس غرور بهم دادند این بانوان خوش الحان و هنرمند ایران زمین .

خاهش می کنم
گاهی به ترنگ سر بزنید
موسیقی های خوبی تدارک دیدم

دلسوختگان دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 21:03 http://taher4000.blogfa.com

1. موفقیت در زندگی مرهون اراده است نه مغز . . .
2. کسی که جلوی خشمش را بگیرد خداوند نقص ها و کاستی های او را می پوشاند . . .
3. تمامی خوبی ها در خویشتن داری انسان نهفته است . . .
4. آنکس که شخصیت خود را گرامی و محترم داشت دنیا در نظرش پست و بی مقدار گردد . . .
5. نصحیت زیاد موجب بد بینی است . . .
6. سخت ترین عبادات پارسائی است . . .
7. نافرمانی از والدین تنگدستی به بار می آورد و به ذلت می کشاند . . .
8. هیچ کس را به گونه ای احترام مکن که موجب زحمت او شود . . .

دست شما درد نکنه آقا بهرام گل
هر کدام از این جملات بار بسیار زیادی دارند
جمله ی سوم و هفتم را بیشتر می پسندم

m m دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 22:06 http://cinemazendegi2.blogfa.com/

سلام
با خوندن شعرتون بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم
+ خیلی دوستش داشتم مچکرم
+ بوف کور یک بار کتابشُ خوندم

مچکرم

سلام
ممنونم ولی من اسمش رو یک قطعه ی ادبی می گذارم بهش شعر نمی گم
خوشحالم که دوست داشتید
بوف کور بهترین اثر صادق خانه

فریبا سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 10:52 http://http://dorna53.blogfa.com

کاش کسی می‌آمد
کسی می‌آمد از او می‌پرسیدم
کدام کلمه
چراغ این کوچه خواهد شد،
کدام ترانه
شادمانی آدمی،
کدام اشاره
شفای من ؟!
کاش از پشت این دریچه‌ی بسته
دست‌کم صدای کسی ..
ازکوچه می‌آمد !
می‌آمد و می‌پرسید:
چرا دلت پُر
و دستت خالی
و سیگار آخرت، خاموش است ؟
"سید علی صالحی"

امان از این علی صالحی
جان کلام را در واژه بیدار می کند
چقـــــــــــــــــــــــــــدر زیبا بود

فریبا خانم خیـــلی ممنونم چه حسن انتخابی داشتید

پاییز سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 12:11 http://lamsenegah.blogfa.com

چرا واسه متنهای قبلی رمز گذاشتید من عادت دارم هر روز متنهایی رو که دوست دارم مرور کنم

اشکان سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 14:30 http://ariyanairan.blogfa.com

درود بر دوست گرامی؛
همان گونه که زنده یاد صادق هدایت زمانی در بوف کور این رسته و جمله را آفرید شما نیز به گونه ای و در برشی دیگر از زمان دست به آفرینش قطعه ای ادبی و نگریستنی نمودید که همه این ها برخاسته از دردی است که تنها میزبانش آن را درک کرده و می فهمد و بس...

پاینده و شاد باشید.

اشکان عزیز

من کجا و صادق هدایت...
ممنونم که به بنده لطف داری

سبز باشید

پاپیون سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 15:49 http://http://oinion.blogsky.com/

تنت در آغوش کسی
و دلت پیش دیگری باشد!
هزار خطبه هم که بخانند
خیانت است!

...

س م ا سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 17:08 http://hobootekasif.mihanblog.com

سلام پاپیون عزیز
این روزها یک سمساری یافته ام دل می خرد، دلدار می فروشد! یاد می خرد، یادگار می فروشد جان می خرد، جانان می فروشد مانده ام از من ناچیز هم چیزی می خرد.....
کنکاش کردن دنبال چیزی مثل "دل" که میدونی مال تو ولی نداریش جرات میخواد خیلیا این از دست دادن رو به زبون نمیارن خوبه که میدونی دل از دست داده ای ...بدی اونجاست که
گاهی نمیدانی!!
از دست داده ای…
یا…
از دست رفته ای…
....
راستی دلی که میشکنه بهاش بیشتره چرا میخواستی به بهای کم پسش بگیری؟؟؟؟!!!!
دلِ خرابِ من دگر خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین خراب تر نمی زند
عجیب اون قاب خاک گرفته با قطعه شما همخونی داشت...
مصرع اخرش رو که می خوندم اون بیت شهریار تو ذهنم نقش بست:
" ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران"

..........
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام "دل" آدمیان است
دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است
هوشنگ ابتهاج

سلام سما خانم گل
چقدر زیبا نوشتید
این که نوشتم تنها قطعه ای ادبیست
معمولن چیزهای این خنضر پنضری ها ارزان است.
راستی که از دست دادن و از دست رفتن بسیار با هم متفاوت است.

به قول خود هوشنگ ابتهاج نازنین من و شهریار ملک مشترک داریم با هم در اشعارمان
ابتهاج هم از آن نیک هنرمندان زمانه است که برایش ارزش بسیاری قایل هستم بزرگمردیست

این صبر که من می کنم افشردن جان است
واقعن چقدر زیبا بیان کرده مقصودش رو

هزار هزار سپاس سما خانم من بازم منتظر دیدن اشعار انتخابی شما هستم اصصصصن تخصص داری در انتخاب شعر ناب

س م ا سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 17:38 http://hobootekasif.mihanblog.com

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

میل آن دانه خالم نظری بیش نبود
چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست

شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن
بامدادت که نبینم طمع شامم نیست

چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم
به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست

نازنینا مکن آن جور که کافر نکند
ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست

گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف
من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست

نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم
بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست

به خدا و به سراپای تو کز دوستیت
خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

سعدیا نامتناسب حیوانی باشد
هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست...
.......

شد ز غمت خانه سودا دلم" با صدای شهرام ناظری
http://www.iranseda.ir/FullGanjine/?g=504333&s=

سعدی سلطان سخن است.
واژگان چون بردگانند در دنیای او
سما خانم این یکی از مشهورترین اشعار سعدیست و خیلی هم نوشین و گواراست
خیلی خیلی ممنونم
کار جناب ناظری با گروه تنبورنوازان رو هم دوست دارم زیباست
هزار هزار سپاس

باییز سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 18:43 http://www.lamsenegah.blogfa

الان ذوق مرگ شدم ممنوننننننن

شیما سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 22:33 http://shibaba.blogfa.com/

مهتاب چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 08:32 http://www.samfoniyemahtab.blogfa.com

احساس‌می‌کنم
در هر کنار و گوشه‌یِ این شوره‌زارِ یاس
چندین هزار جنگلِ شاداب ناگهان
می‌روید از زمین
آه ای یقینِ گم‌شده ، ای ماهی‌یِ گریز
در برکه‌هایِ آینه لغزیده تو به تو
من آب‌گیرِ صافی‌ام
اینک ! به سِحرِ عشق
از برکه‌هایِ آینه راهی به من بجو

احمد شاملو

سلام و ممنون از حضور قشنگتون

سلام مهتاب خانم

شاملو شاعری که تکرار نمی شود
از هر نظر، هم نوع نگاهش و هستی شناسیش هم نوع زندگیش
شاملو انسان خاصی بود.
یکی از شاخصه های شعرهای شاملو گره خوردن اشعارش با سیاست و فضای فکری و عشق بود
در همین شعر نویی که بسیار هم زیباست و آوردیدش و از روی لطف به من هدیه کردید
می بینیم که سر خوردگیهای سیاسی و اجتماعی خود را پیوند می زند به عشقش که مشغول آراستن و پیراستن است در آینه و از او به شکلی زیبا می خاهد که بیشتر با من باش تا تلخی ها و ناکامی ها را با بودن تو امیدوار شوم

البته کتابی دارد با همین مضمون به نام " آیدا در آینه" آیدا همسر شاملو بسیار بر گردن وی حق داشت. او شاملو را بازیافت کرد.
مردی در کنار خانه شان در خانه ای قدیمی و متروک دایم با افیون هرویین مشغول بود و چون مرده ای انتظار روزهای آخر زندگی را می کشید که توجّه و نگاه آیدا و رسیدگیش به او باعث بازگشت او به زندگی شد البته شاملو اعتیاد را هیچوقت ترک نکرد به صورت کامل امّا توانست بیشتر زندگی کند و اشعار بیشتری را به ادبیات ایران تقدیم کرد.
شاملو آیدا را رسول زندگانی خیش می دانست و تا واپسین روزهای زندگی می گفت: او همه چیز من است.
سپاس از هدیه ی خوب شما مهتاب خانم

نسترن چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 11:04

از کشش کلمه ها می گذرم. از معنای تک تک شان. احساسی که در هر یک نهفته بود برای بیان حال. از حال خودم وقت خاندن چندین و چندباره اش می گذرم. از صدایی که در ذهنم می رقصید و من را دچار هیجان می کرد.
جان نوشته ات ... جان آدمی را میگیرد ... بس که بی رحم نگاشته بودی ...
درود فراوان

سلام نسترن جان

ممنونم که به نوشته ی من نگاه مثبت و هنری انداختی
چیز قابلی نبود.

اقای جیغ جیغو چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 12:28

با سلام
ممنون که یادی از بزرگ مرد ادبیات ایران (صادق هدایت ) نمودید ...
مفتخرم که 90 درصد کتاب ها ی این نویسنده بزرگ و ریا ستیز را در گنجه کتابهایم نگهداری میکنم و خوانده ام . بخصوص کتاب "حاجی آقا"را که 3 بار با دقت تمام خوانده ام و همیشه سخنان او برایم تازگی دارد ...ایکاش نسل جوان امروز نیز سراغی از آثار گرانقدر او بگیرند !
با درود بر شما

سلام دوست عزیزم

بله صادق هدایت از آوانگاردهای سبک نوی داستان نویسی ایران بود و به همّت او نویسندگانی چون آل احمد و بزرگ علوی به ادبیات داستان نویسی ایران شناسانده شدند
هدایت علاوه بر اندیشه های نهیلیستی که داشت دین را عامل خرافات و تباهی می دانست و به نوعی ذین را افیون توده ها بر می شمرد و داستانهای زیادی در تقبیح مذهبی های خرافاتی دارد.
نگاه هدایت به زن خیلی مثبت نبود و زن را عامل اغوای مرد می دانست بیشتر زن ها در داستان های او به شوهرانشان خیانت می کنند(البته طی پژوهش های جدید که مربوط به همین سال 2014 میشه پژوهشگران اعلام کرده اند بیش از هشتاد درصد مردان جهان یا فکر می کنند زنشان به آن ها خیانت کرده یا فکر می کنند در آینده این کار را خاهد کرد! این را خودم شنیدم از یک رادیوی بیگانه)

فکر می کنم نسل جدید (جویندگان واقعی) هم آثار وی را می خانند و بررسی می کنند.

مهتاب چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 16:06 http://www.samfoniyemahtab.blogfa.com

سلام

توضیحتون در مورد شاملو اونقدر زیبا و دلنشین بود که انگار تازه امروز دارم میشناسمش...ممنونم از توضیحات شیواتون

سلام
خاهش می کنم اختیار دارید

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 17:48 http://falsafehayelajevardi.blogfa.com

نوشته ی اولی بیشتر به دلم نشست، من هم پرسه زدن در این کهنه فروشی ها را دوست دارم، کتاب، صفحات قدیمی، تمبر.. لذت بخش است!

همین که چیزی باشد که دوستان دوستش بدارند کافیست

کهنه فروشی ها اسبابی را دارند که شاهد خاطرات بسیاری بوده اند
(از این خط نوشته یاد کتاب زمان از دست رفته ی مارسل پروست افتادم!)

شنگول آباد. چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 22:44 http://5040tenz.blogfa.com/

بسیارزیبابود. درود

تاریک روشن پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 00:19 http://without-smile.blogsky.com

قشنگ بود و غم انگیز
خوب کردید به پستهاتون کد دادین.اینجوری بهتره.
من رفتم و دل نکندم از نوشتن مجازی...نشد...
دنیای مجازی خاکش دامنگیره استاد:(

سلام نسیم جان

یکی پیام خصوصی داد که تو فیسبوک یکی از داستان کوتاها رو دیده این شد که بستمشون

در دنیای مجازی بودن اگر هدف دار و جلو برنده باشه خوبه امّا اگه زمان سوز و غافل کننده باشه نه!
بودن در دنیای مجازی و اینکه شما رو مجبور کنه به پست نوشتن و دست به قلم شدن خب خوبه چون ورزش ذهنی شما برای نوشتن ترک نمیشه پس باش و بنویس امّا زمان دارش کن و هدف دار
موفق باشی دوست من

دلسوختگان پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 02:03 http://taher4000.blogfa.com

خدایا . . !
دلم را هم . . .
چون نی لبکی چوبین بنواز . . .
و زیباترین نغمه هایت را . . .
در فضای زندگیم مترنم کن . . .
و چنان بنواز دلم را .. که :
هر کجا نفرتی هست .. عشق باشم . . .
هر کجا زخمی هست .. مرهم باشم . . .
هر کجا تردیدی هست .. ایمان باشم . . .
هر کجا نا امیدی هست .. امید باشم . . .
هر کجا تاریکی هست .. روشنایی باشم . . .
هر کجا غمی هست .. شادمانی باشم . . .

الاهی آمین

دوست خوبم بهرام عزیز همیشه به من لطف داره

تاریک روشن پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 11:08 http://without-smile.blogsky.com

نمیدونم چرا؟ اما پندهاتون روی من خیلی تأثیر میذاره.شاید چون همه چی رو میدونید..پندهاتون من و تغییر میده.
دیشب دوست داشتم کامنتهای اینجا رو بخونم.اومدم و یک عالمه حرف قشنگ پیدا کردم.مرسی

کی گفته من همه چیو می دونم؟!!!!!

دوست خوب من

برگ بی برگی پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 13:12 http://bargebibargi.com

سلام بر دوست عزیز و بزرگوارم
نمی دونم چرا این قاب های رنگ و رو رفته ی از دل بر آمده بر دل صاحبدلان سخت میشینه ...
از دل تو در دل من نکته‌هاست ...

باعث شدین برم بقیه اش رو هم بخونم ...


شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
در طلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت
رفت بر این سقف مصفا دلم
آه که امروز دلم را چه شد
دوش چه گفته است کسی با دلم
از طلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم
روز شد و چادر شب می درد
در پی آن عیش و تماشا دلم
از دل تو در دل من نکته‌هاست
آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم
ای تبریز از هوس شمس دین
چند رود سوی ثریا دلم

سلام خانم جمشیدیان عزیز و محترمه

نظر لطف خداست که صاحبدلان در این کنج بی ادعا جمعند و نگاشته های خسته دلی را می خانند

این شعر مولانا رو جناب ناظری با گروه تنبور شمس سالها پیش خانده اند بسیار زیباست توی یکی از همین نظرات این پست خانم سما ی عزیز لینکش زو زحمت کشیدند گذاشتند

انصارامینی پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 14:46 http://hiwayeomid.blogfa.com/

بوف کور...
هدایت، 63 سال بعد از مرگش...

دقیقن...

الهام اسدی پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 22:28 http://elham-nevesht.logfa.com

خودم هم نمیدونم از کجا به اینجا رسیدم
سلام...

سلام
از هرجا رسیدید خوش آمدید

گچ رنگی جمعه 30 آبان 1393 ساعت 21:22

رمز؟!
من رمزو می خوام:-D

گچ رنگی جان عزیز من حرف رو به بچه ی خوب یه بار می گن دو بار می گن سه بار می گن چاهار بار می گن پنج بار می گن شیش بار می گن هفت بار می گن اوفففففف نفسم گرفت

بابا جان من به چه زبونی بهت بگم که وقتی میای نشونی وبلاگت رو بگذار
الان من به فرض که بخام رمز بهت بدم کجا باید بیام دنبال وبلاگت؟؟!!

گچ رنگی جمعه 30 آبان 1393 ساعت 23:56 http://dardam.mihanblog.com

ععععع
جان شما می خواستم بزارما!ولی حسش نبود:-D
اشکال نداره حالا میزارم:)

ای خداااااا
از دست شوما

پاییز شنبه 1 آذر 1393 ساعت 09:44 http://lamsenegah.blogfa.com

آذر سلام
لطفا کمی مهربانتر از آبان باش
پر ازخبرهای خوب اتفاقهای دوست داشتنی
دستها گرم
چشمهای مهربان...........

ما به آذر پر از حادثه عادت داریم!

ممنونم پاییز خانم

مهتاب شنبه 1 آذر 1393 ساعت 10:10 http://www.samfoniyemahtab.blogfa.com

آب؟
بگو آب
و من روی تنت باران ببوسم.

برو!
هرجا که می‌خواهی برو
اما
دورتر از یک نفس نرو.

آتش؟
بگو آتش
و من کف دست‌هام را
روی پوستت شعله‌ور کنم.

کلمات را مثل گلبرگ
زیر پای تو می‌ریزم
که راه گم نکنی
و بر کاغذم بمانی.

رحم؟
تو بگو رحم کن
من خدا را بین نفس‌های تو
به التماس می‌اندازم.

یاس به نخ می‌کشم
کلمات را
به گردن تو می‌آویزم
که بوی من
خوابت را حرام کند.

از ندیدنت هی می‌میرم
به امید دیدنت
هی نو به نو
زنده می‌شوم.

تنها یک میز برای من بخر
همین
و نان،
جوهرم که تمام شد
مرا هم ببر دلم باز شود
در بازار پرندگان،
بعد بیا روی میز بخواب
ببین چه داستانی می‌نویسم
از آن ملافه‌ی ‌سفید
و اندام تو.


عباس معروفی

معروفی نویسنده ی خوبیست
امّا کوششش برای شعر...!

ممنونم مهتاب جان

مریم شنبه 1 آذر 1393 ساعت 19:17 http://http://blueskyi.blogfa.com/

سلام

ای آسمان
آنجا که خورشید و زمان پیداست
آنجا که خالی از هیاهوهاست
دانی چه را خواهم
خواهان رقص شاپرک هایم
آن شاپرک هایی که از شوق نگار خود
همچون فرشته با دو بال خود
تسبیح گوی یار محبوب اند
آن یار محبوبی که میدانی
شایسته ی حمد است
آبی تر از دریاست
روشن تر از خورشید
صادق تر از صبح است ...

خدای جلّ و علا همیشه و همه گاه شایسته ی پرستیدن است.

مریم شنبه 1 آذر 1393 ساعت 19:17 http://http://blueskyi.blogfa.com/



خدایـــــا

خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست ...

واقعن خوشا آنان که الله یارشان بی

مریم شنبه 1 آذر 1393 ساعت 19:18 http://http://blueskyi.blogfa.com/



سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای

آهسته می تراود از این غم ترانه ای

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست

دارم هوای گریه خدایا بهانه ای ...

هوای گریه با من...

سلام مریم جان

دلسوختگان شنبه 1 آذر 1393 ساعت 21:54 http://taher4000.blogfa.com

آدمی گـاهـی نمـیدانـد . . .
آدمی گـاهـی نمیـخواهد بـداند . . .
آدمی گـاهـی نـه میـداند و نـه میــخواهد که بـداند . . .
خــداونــدا . . !!
مـرا در گـروه جـاهـلان مپـسند . . .
و اگـر مـن در دستـه جاهلانـم . . .
مـرا . . .
در جهـل مـرکب قـرار مـده . . .
فرصتی ده . . .
تـا بدانـم . . .
که . . .
نمیــدانم . . .


الهی . . !!
اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست . . .
که تو دارایی منی . . .
الهی . . !!
در .. بسته نیست . . .
ما دست و پا بسته ایم . . .
الهی . . !!
چون توانستم . . .
ندانستم . . .
و چون دانستم . . .
نتوانستم . . .
الهی . . !!
مقدور فرما آنچه ذبح می شود . . .
نفسانیت ما باشد . . .
به پای ربانیت تو . . .


رها کن غیر ما . . .
سوی ما بازآ . . .
منم پروردگار پاک بی همتا . . .
منم زیبا . . .
که زیبا بنده ام را دوست می دارم . . .
تو بگشا گوش دل . . .
پروردگارت با تو می گوید . . .
تو را در بیکران دنیای تنهایان . . .
رهایت من نخواهم کرد . . .
بساط روزی خود را به من بسپار . . .
رها کن . . .
غصه یک لقمه نان و آب فردا را . . .
تو راه بندگی طی کن . . .

آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خیش به مقصد برساند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدار نمایید که در خاب نماند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکّب ابدالدّهر بماند

بهرام جان مثل همیشه نوشتت خاندنی و دلنواز و دوست داشتنیه
ممنونم بابت بودنت و خوب بودنت و لطفت
همیشه سربلند باشی عزیزم

گچ رنگی شنبه 1 آذر 1393 ساعت 22:14 http://dardam.mihanblog.com

سپاسگزارم:)

محمد ح یکشنبه 2 آذر 1393 ساعت 13:40 http://dustevatan13.persianblog.ir

سلام
اول باید بگم مبارکتون باشه آنچه به دست آوردید
و اما
اواخر دولت احمدی نژاد بود که از کتابخانه سفارش دادم تا یکی از کتابهای صادق هدایت رو برام بیارن که مسئولش گفت: «کتابهای صادق هدایت رو جمع کردند!» و همین چند هفته پیش باز تیری در تاریکی زدم که به هدف خورد.

سلام
سلامت باشی گلم
خیلی هم خوب
برای شما که دستی بر قلم و داستان دارید خاندن کتابهای هدایت ضروری و لازم هست حتمن چند جلدی از کارهاش رو بخونید
موفق باشی محمّد جان

شیما یکشنبه 2 آذر 1393 ساعت 21:26 http://shibaba.blogfa.com/

یک روز از این خواب خواهم پرید؛
گیسوانم را دوباره‌تر تا کمرگاه بلند نگاه‌خواهم‌داشت.
به باد خواهم سپرد؛
هرآن‌چه شال سیاه و رنگین که نهان کرده زیبایی‌های زنانگی را؛
در آینه لبخند خواهم زد، دوباره دوست خواهم داشت من را.
از آن خود خواهم کرد، تمامیِ تو را؛
از شیراز نرگس خواهم آورد و خواهم کاشت در گلدان؛
کنار خزر خواهم نشست، تکیه کرده، سر؛ بر شانه‌ی تو؛
چشم خواهم دوخت به آتش رقصان در چشمان‌ات؛
شراب خواهم نوشید و مست خواهم شد به اعلای لبان‌ات ؛
دوباره‌تر عاشق خواهم شد، دوباره‌تر شاعر؛
دوباره‌تر شعر خواهم گفت، شعر، شعر، شعر...

به به چه عاشقانه ی دلربایی ممنونم شیما جان چه سلیقه ای به به

دوباره باز خاهم گشت
در گلخانه ها را باز خاهم کرد

دلسوختگان دوشنبه 3 آذر 1393 ساعت 22:14 http://taher4000.blogfa.com

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

(حامد ابراهیمی)

برام ناشناخته بود این شاعر بهرام جان
ممنونم از شما
پاینده باشی

مهربانو چهارشنبه 5 آذر 1393 ساعت 10:00

سلام.....

سلام مهربانو خاتون

شاعر شنیدنی ست چهارشنبه 5 آذر 1393 ساعت 10:05 http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

شد ز غمت خانه ی سودا دلم ...
حامد ابراهیمی غزلای خیلی قشنگی داره بخونیدش
شعرتونو خوندم ممنون که احساستونو به اشتراک میذارین من اولین باره میام اینجا/با بعضی از واژه های شعر آشنا نبودم (می آغازم ... غدار) فکر کنم برام سنگین بود

سلام
خیلی خوش آمدید
راستش من به این نمی گم شعر فقط یه قطعه ی ادبیه!
غدّار یعنی بی وفا(صفت این دنیاست)
فکر نمی کنم سخت و سنگین بوده باشه!

مریم دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 16:14 http://www.taameshk.blogfa.com

در زندگی زخم هایی هست که هیچ وقت خوب نمی شوند ، فقط میان تاریکی شب ها به ذهنت هجوم می آورند و شادی هایت را می بلعند...

شادی هایت را می بلعند...

نگین.دلنوشته چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 20:02 http://negindelneveshte.blogfa.com/

آبروی حسین به کهکشان می ارزد / یک موی حسین بر دو جهان می ارزد

گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست / گفتا که حسین بیش از آن می ارزد . . .
ب منم سری بزن.مممنونم

اومدم نگین خانم
ولی شوربختانه نوشته های شما مخاطبین مخصوص به خود را طلب می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد